رسول منتجبنیا عضو شاخص حزب اعتماد ملی که امام جماعت مسجد امام صادق(ع) واقع در صادقیه را نیز به عهده دارد به دلیل عدم موضعگیری صریح در برابر موسوی و کروبی با واکنش شدید نمازگزاران مواجه شده است.
بر اساس این گزارش جوانان مسجد امام صادق حاضر به اقامه نماز به امامت آقای منتجبنیا نیستند و خود وی نیز به این موضوع پی برده است.
متبجبنیا بعد از آنکه با واکنش منفی مردم مواجه شده است، دیگر در مسجد امام صادق(ع) حاضر نمیشود.
اعضای بسیج مسجد امام جعفر صادق(ع) در خصوص اتفاقات اخیر این مسجد و برخی از موضعگیریهای منتجبنیا که تا چندی پیش اقامه نماز جماعت در این مسجد را برعهده داشت، اما هماینک با اعتراض مردمی روبرو شده است، بیانیهای صادر کردند که به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در چند ماهه اخیر، موج گسترده اعتراضات نسبت به امامت جماعت آقای منتجبنیا در مسجد امام جعفر صادق(ع)، افزایش یافته است به گونهای که شدت آن از موارد مشابه و مکرر در ده سال گذشته بیشتر است و این درحالی است که طیفهای گوناگونی در این اعتراضات سهیمند؛ از نمازگزاران مسجد گرفته، تا نزدیک به تمام خانواده معظم شهدا و اهالی مومن و انقلابی صادقیه و ....
این اعتراضات به حدی گسترش یافته که دامنه آن از محدوده صادقیه خارج گشته و اینک دغدغه جمع عظیمی از مومنین و امت حزبالله شده است. سخن و هدف کلی بسیجیان مسجد امام جعفر صادق(ع)، جمع شدن امت انقلابی و حزباللهی زیر چتر گسترده انقلاب اسلامی و ولایت مطلقه فقیه است که او تنها چراغ راه ما در این مسیر است. میزان تولی و تبری بسیجیان نسبت به افراد، با تقید و تعهد آنان نسبت به ولیفقیه سنجیده میشود و این تنها مسیری است که ما طی خواهیم نمود.
در بررسی صورت گرفته میتوان اعتراضات به آقای منتجبنیا را در چهار محور اصلی تقسیمبندی نمود که تحلیل آن، نهایتا نتیجهای را دربر خواهد داشت که اینک معترضین آن را بیان میکنند. پس فارغ از اینکه معترضین به امامت جماعتی ایشان به چه موارد دیگری هم ممکن است استناد کنند ولی بیان این 4 نکته که هریک برای ابطال شرایط امام جماعت کافی است، نشان از آن دارد که این موج اعتراض نه تنها بر اساس حب و بغضهای شخصی نیست بلکه بر اساس نگاه به اسلام است و حفظ آرمانهای امام(ره) و رعایت قوانین شرع مقدس.
در ادامه این چهار علت با توضیحی مختصر و ذکر نمونههایی محدود، صرفا جهت آشکار شدن زوایای هر محور، اعلام میگردد:
1- عدالت عمومی : یکی از شرایط امام جماعت که شرط لازم است، عدالت است و معصیت آشکار از عوامل بطلان عدالت یک شخص میباشد. موارد متعددی در خصوص ایشان وجود دارد که عدالت را از ایشان ساقط میکند، از جمله آنها میتوان به سخنرانی ایشان در سال 77 در جمع دانشجویان شهرکردی اشاره کرد که اتهامات فراوان از جمله شکنجه وحشیانه و... را به نیروی انتظامی نسبت داده بود و در نهایت هم بنا به حکم دادگاه ویژه روحانیت مجرمیت او مبنی بر نشر اکاذیب به منظور تشویش اذهان نسبت به حفاظت اطلاعات ناجا و مسئولان این سازمان محرز و مسلم دانسته شده و به یک سال حبس تعزیری محکوم گشت(سال 79).
در همان سال هم عدهای از نمازگزاران استفتائی مبنی بر مجوز اقتدا به این امام جماعت از مرحوم آیتالله العظمی بهجت نمودند که پاسخ این مرجع تقلید به این صورت بود: "حکم کلی مسئله روشن است که اگر موجب مفسده باشد حرام است و موجب فسق میشود ولی تطبیق آن بر مصداق خاص بر عهده مکلف است. "
همچنین مواضع جدید ایشان خصوصا مصاحبه با سایت ضدانقلابی و وابسته به نفاق کلمه و اعلام دروغهای مختلف همچنین بروشور تبلیغاتی مسجد که در راهپیمایی 22 بهمن پخش گردید حاوی دروغهای بیشماری بود و حتی از نگارش دروغ به دستکاری و رتوش عکس نیز اقدام شده بود. لذا دروغ گفتن نامبرده نه تنها متوقف نشده است بلکه این خروج از عدالت با اصرار نامبرده به گناه دروغ و نشر اکاذیب تقویت هم شده است. البته موارد متعدد دیگری هم موجود است که به جهت حفظ اختصار از آنان صرفنظر میکنیم.
2- مدیریت: ضعف در مدیریت آن هم مدیریتی 30 ساله، به مصداق زیادی نیاز ندارد. حمایت از افراد خاص و سپردن امور به ایشان و پس از مدت کوتاهی اخراج ایشان و الصاق برچسبهای مختلف به آنها، عدم رضایت تک تک کسانی که با ایشان کار کردهاند و ایجاد روشی دیکتاتورگونه به جای روشهای جذبی اسلامی و ... به حدی بوده است که با گذشت این سی سال نگاهی به شبستان مسجد گویای حقایق تلخی است.
در صفوف جماعت کمتر جوان به چشم میخورد و اگر تصادفا دیده شود قاطعانه میشود گفت که مهمان است و گذری به این مسجد آمده است. در مسجد امام جعفر صادق(ع) که در یک موقعیت عالی در محلی که جمعیت کثیری دارد واقع شده، هنگام نماز نه تنها کسبه محل دیده نمیشوند(نه به لحاظ اینکه نمازخوان نیستند بلکه به لحاظ وجود مشکلات فراوان در مسجد و ...) بلکه صفوف نیمبند گواهی میدهد به وجود مشکلات فراوان.
همچنین وضعیت تأثیرگذاری مسجد بر روی محل نیز اظهر من الشمس است، تا جایی که بین فلکه اول و دوم صادقیه(ع) در تهران و بلکه ایران، زبانزد است به اینکه مرکز فساد است و ... آن هم محلی که در اوایل انقلاب از پایگاههای اصلی مومنین و انقلابیون بوده و در طول 8 سال جنگ تحمیلی نیز خوش درخشیده و بیش از 70 شهید گلگون کفن را به اسلام هدیه نموده است.
3- عدم مقبولیت و عدم جذب: در پبام مقام معظم رهبری به نوزدهمین اجلاس سراسری نماز نکات ارزشمندی در خصوص وظایف مساجد و ائمه جماعات بیان شده است. در نگاهی گذرا به وضع موجود مسجد امام صادق(ع) متاسفانه آنچه دیده میشود حرکت بر خلاف مسیری است که مقام معظم رهبری ترسیم نمودهاند. به طور مثال در این 30 سال امامت جماعت آقای منتجبنیا در مسجد امام صادق(ع)، چند تن از مومنین دور ایشان باقی ماندهاند؟
به جرأت میتوان گفت هیچ! و اندک کسانی هم که اکنون دور ایشان هستند، الف- یا انگیزههای مادی دارند که به عنوان مثال فردی که او را به جرم سرقت وجوه شرعی از مسجد طرد نموده بودند، امروز همه کاره است، ب- با ایشان مشکل داشته یا دارند اما به جهت همسویی در فتنه و جریانات کثیف سیاسی خصوصا فتنه موسوی و کروبی، به تازگی دور ایشان جمع شدهاند و این فتنه و نفاق، عامل اتحاد بین آنها شده است! (به طور مثال دو سه نفری که زمانی در صحن مسجد عربده حککه و با چاقو قصد حمله به ایشان را داشتند و به جهت حفظ شأن مسجد و لباس روحانیت، با مقاومت همین بسیجیان روبرو شدند حال که خود را در فتنه سبز با ایشان هم جهت میبینند، دور او جمع شدهاند) ج- افرادی که ضدیت آنها با انقلاب روشن است یا کسانی که فرزندانشان برای مشهور شدن یا پناهنده شدن در دامان دشمنان نظام و کشورهای جنایتکار اسرائیل و آمریکا، وطنفروشی کرده و پای ثابت مصاحبهها و برنامههای صدای آمریکا و اسرائیل هستند(برای مثال س س. که به عنوان سخنگوی دانشجویان دانشگاه آزاد در فتنه 88 با رسانههای بیگانه سخن میگوید و هرچه میخواهد از اسلام و نظام بدگویی میکند پدری دارد که هم فکر اوست و این پدر امروز تصمیمگیر فرهنگی مسجد است و طبق نظر آقای منتجبنیا تمام امور فرهنگی مسجد باید با حضور و تایید این فرد انجام شود) حال چه میماند برای اینکه امت حزبالهی و مومن صادقیه بتوانند برای آن به مسجد بیایند.
4- عدم بصیرت و عدالت سیاسی و همسویی با اهداف دشمنان اسلام و حمایت از ایشان: در این مورد اگر بخواهیم مقدار کوچکی هم بحث را بشکافیم، چندین جلد کتاب باید در خصوص آقای منتجبنیا نوشت.. اما به جهت حفظ اختصار از مسائل اخیر(فتنه در نطفه خاموش شده 25 بهمن) مثالی میآوریم..: روز 23 بهمنماه امسال، یعنی دو روز قبل از فتنه اسرائیلی 25 بهمن، به بازی عروسکهای خیمه شببازی صهیونیستها یعنی میرحسین موسوی و مهدی کروبی، که در جهت تحتالشعاع قرار دادن انقلاب مردم مصر و حمله مجدد به آرمانهای امام (ره) برگزار شد، آقای منتجبنیا به بهانه مضروب شدن و ... با یک سایت آمریکایی تحت پوشش سایت حامی میرحسین موسوی و فتنه 88(کلمه)، منتشر میشود که بنا به اظهارات مسئولان امنیتی خوراکهای تبلیغی آن از سوی سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی همچون سیا و موساد تامین میشود؛ مصاحبهای داشته است که گوشهای از آن برای همگان روشنکننده خواهد بود:
خبرنگار سایت نفاق: نظرتان راجع به فراخوانی که رهبران جنبش سبز دادهاند چیست و فکر میکنید معترضان این حق را دارند که به خیابان بیایند و در حمایت از مردم مصر و تونس راهپیمایی کنند؟
جواب آقای منتجبنیا: من نظری ندارم اما ای کاش دولت به منتقدینش اجازه میداد که یک راهپیمایی داشته باشند و هم وزن آنها مشخص شود و هم حرفشان زده شود و این طور تلقی نشود که آزادی تنها برای موافقین است و مخالفین آزادی ندارند. قانونا هم منعی ندارد و به هر حال من فکر میکنم عقل سیاسی ایجاب میکند که چنین فضایی را در مملکت به وجود بیاورند برای منتقدین که بتوانند در چارچوب نظام و قوانین و احزاب حرف خودشان را بزنند و انتقادات خودشان را ارائه کنند.
جالب است، فردی که سعی دارد خود را ولایی، انقلابی و عالم و ... معرفی کند، در این فتنه واضح و آشکار اسرائیلی، ابتدا میگوید نظری ندارم! و بعد ادامه میدهد که این کار منع قانونی ندارد! و مهر تأییدی بر آن میزند.. و در خون شهیدان آن روز، و هزینههای مادی و معنوی آن برای نظام، به قدر وسع و توان خود با گروهکهای منافقین، سلطنتطلبها، و سایر عناصر زبون و پست آمریکا و اسرائیل جنایتکار، شریک میگردد،... آیا میشود اسم این عمل ایشان را جهل گذاشت؟ که اگر باشد خود دلیلی است بر سقوط ایشان از شرایط امامت جماعت و اگر هم براساس جهل نباشد که نیست، جنس این سخنان از جنس نامه کروبی و موسوی است برای انجام تعهدشان نسبت به غاصبین قدس شریف.
حال این نوع سخن گفتن در شرایطی است که مجوز برای راهپیماییها در وزارت کشور بر اساس قانونی صادر میشود(فصل سوم قانون فعالیت احزاب و جمعیتها و ... ) که توسط نخستوزیر وقت(سال 61) موسوی ابلاغ شده است و یکی از افراد دخیل در تصویب و مجرای قانون گذاری همین آقای منتجبنیا بوده است و خود این افراد شرایط خاصی را برای راهپیمایی و ... وضع نمودهاند. یا به عنوان مثال دیگر دعوت از عنصر افتخاری نفاق که مسعود رجوی از او تعاریف بیشمار نمود(کروبی) چندین ماه بعد از فتنه 88 و در زمانی که ماهیت فتنهگران مشخص شده بود و پذیرایی مفصل از ایشان توسط آقای منتجبنیا و چند نفری که همراه اویند، یا جلسات حزبی و رایزنیهای ایشان با حضور همین عمله اسرائیل، برای دمیدن در آتش فتنه، آن هم در اوج فتنه 88، که تمام این اقدامات در مسجد انجام شدهاند.
درحالی که بسیجیان در حال انجام ماموریت مقابله با عوامل میدانی فتنهگران بودند در این مسجد جلسات متعددی در حال تشکیل بود و اتاق فکر آقای کروبی، مشورتهای بسیاری به او میداد.
البته در این یکی دو سال اخیر، موارد بسیار زیادی از موضعگیریهای ایشان همسو با سران فتنه 88، وجود دارد که تنها به جهت نزدیکی زمانی، این مورد انتخاب و بیان شد تا به ذهن و حافظه تاریخی نزدیکتر باشد.
نظر به آنچه گفته شد:
ما بسیجیان مسجد امام جعفر صادق(ع)، با هماهنگی کامل با ردههای مافوق خود و حفظ سلسله مراتب سازمانی، حفظ امنیت و آرامش مسجد و مقابله با فتنهگران را وظیفه ذاتی خود دانسته و به همین جهت با تمام نیرو و قوا، در این امر کوشیده و در صحنه حاضر خواهیم بود، و فرصت فتنهانگیزی را به هیچ گروه و جریانی نخواهیم داد و در ضمن آشکارا اعلام میداریم که دوشادوش و در کنار نمازگزاران محترم مسجد و خانواده معظم شهدا و اهالی مومن و انقلابی صادقیه و سایر مومنین که در این امر انقلابی و ولایی سهیم هستند، حرکت خواهیم کرد و از تمام مسئولان مربوطه و همچنین تمام مومنین که این بیانیه به دستشان میرسد، خواستاریم صدای مظلومیت قشر مومن و بسیجی این مسجد را با گوش جان بشنوند و در جهت این احقاق حق، همت نمایند.
والسلام علیکم و رحمت الله وبرکاته
بسیجیان مسجد امام جعفر صادق(ع)